علی اکبر نیکواقبال - استاد اقتصاد دانشگاه تهران: یکی از چالشهای اقتصاد ایران، عدم استقلال بانک مرکزی است. در اروپا و کشورهای صنعتی، رئیس بانک مرکزی از آنجایی که باید مستقل عمل کند، توسط رئیسجمهور یا نخستوزیر انتخاب نمیشود، همچنین مدت زمان ریاست بانک مرکزی در اروپا هفت سال است، در حالی که ممکن است رئیسجمهور پنج ساله باشد و برای کشورهای اروپایی سخت است در امور بانک مرکزی دخالت کنند. چرا که رئیس بانک مرکزی حرفشان را گوش نمیکند، ولی در کشور ما رئیس بانک مرکزی توسط رئیسجمهور انتخاب میشود. وجه دیگر ماجرا این است که دولت متوجه نیست که فرقی با یک خانواده ندارد. خانواده باید دخل و خرجش متناسب باشد، خرجش کمتر باشد تا بتواند برای هزینههایی که در آینده متوجهش میشود، پسانداز کند. از این نظر، دولت و خانواده از نظر اقتصادی فرقی با هم ندارند، اما در کشور ما در عمل دولت خودش را صاحب اختیار میداند که هزینههایش بیشتر از درآمدش باشد.
وقتی در علم اقتصاد ۲۵۰ ساله گفته شده باید دخل و خرج برابر باشد، دولت چرا این همه هزینه میکند بدون آنکه درآمد داشته باشد و بیماری بدخیم تورم را نصیب کشور میکند. میتواند دورهای اضافه مخارج داشته باشد و استقراض کند، ولی استقراض به این معنی است که بعداً پس داده شود.
کشورهایی مانند آلمان اختلاف دخل و خرج را نزدیک به صفر نگه داشتهاند و اضافه مخارج ندارند، اینها الگو هستند. چه بهتر بود در دهههای اخیر یاد میگرفتیم و به سمت دخل و خرج صفر میرفتیم. متاسفانه دهههای اول، تورم حدود ۱۰ درصد بود، سپس بالا و بالاتر رفت و به جای اینکه این عدد را روی ۳،۴ درصد تعیین شده در علم اقتصاد بیاوریم، هر بار این نرخ تورم بالاتر و به سمت ۵۰ درصد رفت.
از آنجایی که درگیر هزینهها و مخارج سالهای قبل هستیم، باید متناسب با تورم ۴۰ درصد درآمدها را در اختیار بگیریم. در نتیجه تورم و عدم استقلال بانک مرکزی ادامه خواهد داشت. مخارج باید تحولات زیادی داشته باشد و به سمتی برود که بهرهوری در جامعه بالا برود و تولیدات در سرانه کشور گسترش یابد. در زمینههای پیشرفت و روابط اقتصادی و استفاده از صنایع نیز نتوانستهایم اقدامی انجام دهیم. اینکه بانک مرکزی بگوید من این فعالیتها را انجام دادهام و کمتر اقدام به چاپ پول میکنیم و رشد نقدینگی کاهش یافته اقدامات خوبی است، اما نمیتواند سرسلسله اصلاحات باشد. سرمنشاء اصلاحات از کاهش مخارج دولت و بهرهوری صنایع کشور است تا استقراض از بانک مرکزی کاهش یابد.
مجلس باید بودجه دولت را به تصویب برساند، بنابراین میتواند نقش مثبت و خوبی در اصلاح مخارج و هزینهها و درآمدهای دولت داشته باشد. باید جایگاه و مقام مجلس حفظ شود و بدانیم نمایندگان مجلس، نمایندگان مردم و مدعی منافع کشور هستند و وضعیت بهتری را به وجود بیاورند. اگر دولت موفق نشود، ۵۰ درصد هم مجلس مقصر است که تمام مصوبات و برنامه هفت ساله را به تصویب میرساند. نمایندگان مجلس میتوانند نقش موثری در بهبود روند اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... داشته باشند. اگر کار مثبتی انجام نشود، هم دولت و هم مجلس نتوانستهاند موفق شوند.
نظر شما